عضو شوید
عضویت سریع
نمره شما به اين وبلاگ؟
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 121 بازدید دیروز : 2 بازدید هفته : 126 بازدید ماه : 355 بازدید کل : 8018 تعداد مطالب : 245 تعداد نظرات : 406 تعداد آنلاین : 1
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
پسر آهی کشید و رو به پنجره کرد و گفت :منتظرت می مونم. فردا شد، دختر از اتاق عمل اومد بیرون، همینجوری که داشت از حالت بیهوشی بیرون میومد اسم پسر رو صدا میزد.
پسر آهی کشید و رو به پنجره کرد و گفت :منتظرت می مونم.
همینجوری که داشت از حالت بیهوشی بیرون میومد اسم پسر رو صدا میزد.
رو به پرستاره بالای سرش کرد و پرسید : دوست پسرم کجاست؟
پرستار همینجوری که داشت آمپول را وارد سرم می کرد با قیافه درهم و ناراحت گفت : یعنی
چشم های دختر پر از اشک شد،نفسش بند اومد و گفت یعنی........ .
. . . . . . . . . . . پرستار گفت : نه بابا شوخی کردم، رفته دستشویی، الان میاد
پرستار گفت : نه بابا شوخی کردم، رفته دستشویی، الان میاد
کد را وارد نمایید:
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دوستانه و آدرس doostaneh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS